سلام
انقلاب اسلامی ایران، شاید درونیترین انقلاب در دنیا باشد؛ که هست.
بعد از گذشت کمتر از سه دهه از برپایی جمهوری اسلامی، اینک این نظام به جایی رسیده است که جایگاه خویش را در میان حکومتهای جهان به خوبی یافته است.
مهمتر از عبارت قبلی آنکه؛ امروز مجموعه بینشها، راهبردها و عملکردهای جمهوری اسلامی ایران، به نمادی از استقلالطلبی مردم دنیا تبدیل شده است.
و اینک بعد از این همه؛ یقینا عمدهترین چالش دهه چهارم انقلاب اسلامی و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران؛ نظارت خواهد بود.
شاید چالش نظارت در بدنه قوه مجریه، شاخصترین و ملموسترین نمونههای این هشدار اساسی باشد اما بدون تعارفهای معمول حکومتی باید گفت که؛ اساسا چالش عدم وجود نظارت صحیح و ملموس، در همه نهادهای حاکمیتی جدی است؛ اگر خطرآفرین نباشد.
شاید مجموعه مواجهه شکننده بدنه اداری و تشکیلاتی دولت با مردم را بتوان کف بحران نظارت دانست؛ همچنین سقف بحران نظارت را هم میتوان در نهادها و سازمانهایی جستجو کرد که مستقیما زیر نظر رهبری قرار دارند.
تاکنون رابطه رهبری معظم انقلاب(از زمان حضرت امام رحمةاللهعلیه) با مسئولان حکومتی و همچنین سازمانها و نهادهای زیر نظر مستقیم، رابطهای رهنمودی، ارشادی و منصحانه بوده است؛ البته مطمئنا تنها بعد قضیه که اساسا باعث این رفتار شده است، عدم پایبندی مسئولان درجه یک و میانی نظام به آرمانهای انقلاب و امام و رهبری بوده است.
نمیخواهم به سبک روضهخوانها بگویم که فلانی حتی در میان دوستدارانش هم غریب است اما طنز سیاه این روضه شدیدا گریهآور این است که؛ اساسا راهبردهای اساسی برای پیشبرد اهداف نظام را حتی آنان که خود را از وابستگان فکری امام و رهبری و قانون اساسی میدانند نیز کسب نکردهاند.
پایان سخن آنکه اگر فضایی مناسب برای نقد حاکمیت و زیرمجموعههای آن از قبیل قوای سهگانه، سازمانهای زیرنظر رهبری و دیگر نهادهای وابسته به نظام، به وجود نیاید؛ همچنان باید به انتظار روز مبادای پاسخگویی نشست.
در این یادداشت عمدا از مثالزدن پروا کردم تا هم خوانندگان خودشان مثال پیدا کنند و هم اینکه فکر میکردم موضوع تا حدودی واضح است.
یاعلی
سلام
امروز روز شهادت بانوی کرامت اهل بیت است.
کاش دل بیچاره و فقیرمان دستی برای دراز کردن داشت تا دریای مهر و بلندای شکوه معصومهسلاماللهعلیها را دریابد.
کاش چشمان خوابزده و خداگریزمان، زلال نگاه گرمابخش گل زیبا و روحنواز بستان نبوی را میفهمید.
نمیدانم.
معصومه! تو دریای مهر و نوری، اما من آبباریکه تمنای نیازمندانه از ساحت تو را حتی ندارم.
ما را نیز به نگاهی مهمان قبل الاهی خویش کن.
بس است، میترسم اشکهایم بریزد آنهم توی کافینت.
1- قصد داشتم بعد از اینکه رفتم پیش دکتر و از شر ارتودنسی لعنتی خلاص شدم، بیام و خوشحالیم رو بریزم اینجا.
2- توی تاکسی به این فکر بودم که نکنه این خوشحالی با شهادت حضرت معصومهسلاماللهعلیها منافات داشته باشه.
3- رفتم دکتر، باز هم بداخلاقی چندشآور اون خانم همکار دکتر، یه ربع انتظار و تماشای پاهایی که جلو و عقب میشدند، بالاخره خلاصی از شر یک و نیم ساله ارتودنسی و در پایان افتادن در چاهی اعصابخوردکنتر و دردناکتر به نام ارتودنسی متحرک آنهم برای حداقل چهار ماه.
4- خدایا شکرت که شبهه رو از بین بردی و باعث شدی که توی این روزای شهادت قلبا ناراحت باشم.(یه خورده بامزه شد نه؟
5- واقعا نمیدونم درباره بعضی از حرکات زننده آقای رییسجمهور چی بگم.
6- قبلا با خودم عهد کرده بودم که اشتباهات دولت رو حتی اگه توی مدیریتهای جزء هم باشه، جز احمدینژاد به پای هیشکی ننویسم.
7- اون وقتا فکر میکردم کسی که دست رهبر رو موقع تحلیف ببوسه معنیش اینه که یه کار رو در صورتی انجام میده که مطمئن باشه (به قول خودش) آقا اون کار رو بخاد اما
8- مهم نیست، کمکم به خودم میقبولونم که سیاسیت یعنی همین، بیپروایی احمقانه+توجیه اشتباهها
دعا کنید برایم.
یاعلی
+ این یادداشتم را در وبلاگ حمایت از دولت عدالتخواه بخوانید ++
+ بهرهبردن از طرح صلوات برای سلامتی حضرتولیعصرعجلاللهتعالیفرجهالشریف++
خلخال زینتی را که از پای زن یهودی کشیدند، علیعلیهالسلام روا دانست که مسلمانی از این درد بمیرد...
همین چند روز پیش بود که مردم قم که حقی بزرگ بر گردن انقلاب دارند را بین میدان مطهری تا حرم سرشار نور حضرت معصومه دیدیم که ...
و امروز همانها را در اطراف خیابانهای منتهی به چهار راه بیمارستان به راحتی میشد دید...
آن روز مردمی که شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسراییل و ... را با فریادی از سر آرمانخواهی آواز میکردند، مردم همیشه در صحنه و خوب و آلبالو و شفتالو بودند...
و امروز همان مردم که ایستاده بودند و بیهنری و احمقی ناجا را بدون هیچ عکسالعملی نگاه میکردند، آنقدر بد و خیانتپیشه و خرابکار شدند که ناجا با جرأت تمام، حتی فرزندان خردسالی که مادرانشان آنها را در بغل فشرده بودند هم شایسته تحمل گاز اشکآور دانستند...
تف بر این مردمداری!
خاک بر سر ناجا!
گور پدر آنهایی که اعتراض کمتر از 500 نفر از درویشها را نتوانستند بعد از گذشت 5 ساعت جمع کنند...
چیه خیلی بد حرف زدم؟
لابد مثل رادیوفردا حرف زدم نه؟!
و یا شاید مثل ضدانقلابها!
مهم نیست اما...
خدا لعنت کند آنهایی که به اسم جمهوری اسلامی اینگونه با مردم عادی کوچه و خیابان مثل دشمن برخورد میکنند...
حرف آخر اینکه...
اگر بعد از گذشت 27 سال از خروش ملت، نتوانستهاند وظایف خود از جمله تامین امنیت را انجام دهند، لااقل به بهانههای بچهگانه، امنیت آنها را سلب نکنند...
واقعا که...
سلام به دوستان خوبم!
سرانجام بازی بچهگانه (و شاید احمقانه) نشاندن یک نفر بر صندلی وزارت نفت، امروز پایان یافت...
1- مجلس نشان داد که اهل ساخت و پاخت و کوتاه آمدن نیست...
2- معلوم نیست دولت با چه توجیهی، بدون توجه به نظر نمایندگان همینجوری گترهای وزیر معرفی میکرد...
شاید بعضیها که مثلا نمیخواهند دولت را تضعیف کنند توجیهاتی بتراشند اما باید گفت این حرکت دولت احمدینژاد گرچه قانوناً اشکالی نداشت اما خیلی بچهگانه بود...
3- اونچیزی که معلوم شد اینه که آقای رییسجمهور وزرایی میخواست در حد و اندازه معاون وزیر، با شاخصه گوشبهحرفبودن، همین و بس!
4- برای همین بود که کسانی از نامههای ارسالی به مجلس درآمدند که گاه شاید آنچنان سنخیتی با شعارهای رییسدولت نداشتند...
نتیجه آنکه اگرچه نمیتوانیم به منش رییسجمهور در انتخاب نوع وزرا اشکال کنیم و بگوییم چرا وزرایی را بر کار نشانده است که خودشانمایهایبرایمدعیشدنندارند اما این را میتوان به عنوان یک انتقاد جدی مطرح کرد که بهچهتوجیهیکسانیرا بهانتخابمجلسیها سپردند کهرد شدنشانتابلو بود...
خدا عاقبت ما رو ختم به خیر کنه...
نمیخواستم به این زودی وارد گود انتقاد بشم اما این یکی دیگه خیلی حرکت زشت و زنندهای بود...
التماس دعا
یاعلی
سلام
ایشالا که حال همه دوستان عزیزم خوبه!
1- نمیخواستم به این زودی، به انتقاد از دولت جدید مشغول شوم، اما چارهای نیست.
2- چند روز پیش که بساط رای اعتماد به وزرای پیشنهادی در مجلس پهن بود، آقای رییسجمهور سخنانی راندند که بوی خوشی نداشتند.
3- گرچه طبق شناختی که از احمدینژاد داریم، زیاد جای نگرانی نیست، اما سخنان ایشان مبنی بر جرم بودن توهین به رییسجمهور، ما را به یاد دوران حکومت آقای هاشمی و خاتمی انداخت که در اولی کسی جرات حرف زدن و انتقاد کردن نداشت و در دومی، هر انتقادی با انگ اخلال در کار دولت و بحرانسازی مواجه میشد.
4- اقای احمدینژاد! هر جور راحتی! اما شأن رییسجمهور، بیشتر از شأن یک خدمتگزار ساده نیست.
پس تا زمانی که این همه تبعیض در حق خدمتگزاران گمنام این نظام هست، حق نداری اینگونه سخن بگویی.
5- قرارمون این بود که کار خودت رو بکنی و به این و اون کاری نداشته باشی.
6- تازه ما که ندیدیم کسی به ریاستجمهوری توهین کنه!.
التماس دعا
یاعلی
سلام
امید که سراسر زیستنتان سرشار سرور باشد
1- تا یکی دو سال پیش برای آنکه کمکاریهای مسئولان اجرایی کشور به پای کل نظام نوشته نشود مجبور بودیم عدموظیفهشناسی مسئولان میانی را عامل ناکارآمدی سامانه اجرایی کشور معرفی کنیم.
2- تمام شد.
3- من به احمدینژاد رای دادهام و وظیفه اوست که تحت هر شرایطی به وعدههای خویش عمل کند.
4- قرار نیست من(و امثال من به عنوان جزئی از مردم)، با خادم خودم مهربانانه و عاشقانه -به سبک دخترکانیکهدر سالهایابتدایی دولت سیدمحمدخاتمی، عاشقانهبه رئیسجمهورشان نامههای محبتومهربانی مینوشتند-به سخن بنشینم.
5- با وزرا و همه خادمان میاندستی و پاییندستی سامانه اجرایی نظام هیچ کاری ندارم و کوچکترین اشکالی را که در کارشان ببینم، در کارنامه محمود احمدینژاد خواهم نگاشت.
6- سخن آخر: هفته دولت را به پیشگاه ملت و خادمان ملت تبریک میگویم.
یاعلی
سلام
سونامی بزرگ
در آسیای جنوب غربی
قلب تپنده خاورمیانه
ایران اسلامی
پاکسازی انقلابی
یاعلی